مانده پلک آسمان در گیر و دار واشدن
شب بلندی میکند از وحشت رسوا شدن
شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها