چون نخل، در ایستادگی، خفتن توست
دل مشتری شیوۀ دُرّ سفتن توست
تو را به جان عزیزت قسم بیا برویم
بیا و در گذر این وقت شب کجا برویم؟
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو
آه ای سحر طلوع کن از شام تار من
بگذار پا به دیدۀ شب زندهدار من
راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود
اگر آن دیدهٔ بر ما نگران تو نبود