هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟
شبیه نیست به غیر از خودش؛ علیست علی
بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند