ای به چشمت آسمان مهر، تا جان داشتی
ابرهای رحمتت را نذر جانان داشتی
اگرچه در نظرت آنچه نیست، ظاهر ماست
سیاهجامۀ سوگت لباس فاخر ماست
عشق با نامِ شما درصددِ تاختن است
نام تو معنی دل بردن و دل باختن است
تو با حقّی و حق با توست؛ حق پشت و پناه تو
بدیها دور بادا از وجود خیرخواه تو
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
هر چقدر این خاک، بارانخورده و تر میشود
بیشتر از پیشتر جانش معطر میشود
مسافری که همیشه سر سفر دارد
برای همسفران حکم یک پدر دارد
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
نور تو، روح مرا منزل به منزل میبرد
کشتی افتاده در گِل را به ساحل میبرد