تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
شهد حکمت ریزد از لعل سخندان، بیشتر
ابر نیسان میدمد بر دشت، باران، بیشتر
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران