توفیق اگر دلیل راهت باشد
یا پند دهندهای گواهت باشد
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
ای رهنمای گم شدگان اِهْدِنَا الصِّراط
وی نور چشم راهروان اِهْدِنَا الصِّراط
در دل شب خبر از عالم جانم کردند
خبری آمد و از بیخبرانم کردند
عاشقی در بندگیها سربهراهم کرده است
بینیاز از بندگان، لطف الاهم کرده است
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
پرتوی از مهر رویت در جهان انداختی
آتشی در خرمن شوریدگان انداختی
با خلق اگرچه زندگی شیرین است
ای دوست! طریق سربلندی این است
خم ابروی تو محراب رکوع است و سجودم
بیخيال تو نباشد نه قيامم نه قعودم
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
ز هرچه غير يار اَسْتغفرالله
ز بودِ مستعار استغفرالله
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی