جان داد که در امان ببیند ما را
خالی کند از یزیدیان دنیا را
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
در حجم قنوتها دعا تعطیل است
یاد از تو - غریب آشنا! - تعطیل است
به نام آنکه مستغنیست بالذّات
«بَدیعُ الاَرض» و «خلّاقُ السماوات»
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد