آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
نرسد اگر به على كسى، به كجا رود؟ به كجا رسد؟
به خدا قسم كه اگر كسى، به على رسد، به خدا رسد
هیچکس اینجا نمیفهمد زبان گریه را
بغض میگیرد ز چشمانم توان گریه را
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟