این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟