هستی ندیده است به خود ماتم اینچنین
کی سایهای شد از سر عالم کم اینچنین؟
برای لحظۀ موعود بیقرار نبودم
چنانکه باید و شاید در انتظار نبودم
سوختی پیشتر از آن که به پایان برسی
نه به پایان، که به خورشیدِ درخشان برسی
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين