مه و خورشید تابیدهست در دست
و صد دریا زلالی هست در دست
کسی مانند تو شبها به قبرستان نمیآید
بدون چتر، تنها، موقع باران نمیآید
عصمت بخشیده نام او دختر را
زینت بخشیده شأن او همسر را
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
معنای شکوهِ در قیام است حبیب
پا منبری چند امام است حبیب
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم