زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود
بازآمدهای به خویشتن میطلبم
سیرآمدهای ز ملک تن میطلبم
حق روز ازل کل نِعَم را به علی داد
بین حکما حُکمِ حَکَم را به علی داد
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمدهست
در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد
آثار بهار بیخزان پیدا شد
تا بر شد از نیام فلق، برق خنجرش
برچید شب ز دشت و دمن تیره چادرش
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
خودآگهان که ز خون گلو، وضو کردند
حیات را، ز دم تیغ جستجو کردند
ای ز دیدار رخت جان پیمبر روشن
دیدۀ حقنگر ساقی کوثر روشن
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
خزان نبیند بهار عمری که چون تو سروی به خانه دارد
غمین نگردد دلی که آن دل طراوتی جاودانه دارد
کیست امشب حلقه بر در میزند
میهمانی، آشنایی، محرمی؟