تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است