كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
آنچه در سوگ تو اى پاکتر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای