وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد
باید که تو را فاطمه مادر شده باشد
هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم
میتوانم از همین جا عطر صحنت را ببویم
بگو که یکشبه مردی شدی برای خودت
و ایستادهای امروز روی پای خودت
لطف تو بیواسطه، دریای جودت بیکران
عالمی از فهم ابعاد وجودت ناتوان
به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی
کريم السّجايا، جميل الشّيم
نبّى البرايا، شفيع الامم