ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
«صبح نزدیک است» پیغامی چنین آورده بود
قاصدی که آسمان را بر زمین آورده بود
در های و هوی باد و در آرامش باران
ریشه دواندم از گذشته تا همین الان
میرود از آن سَرِ دنیا خبر میآورد
شعر در وصف تو باشد بال در میآورد
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
هر آب که جاری اَست چون خون سرخ است
هر شاخه که سبز بود، اکنون سرخ است
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد