ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
فکر میکردم که قدری استخوان میآورند
بعد فهمیدم که با تابوت، جان میآورند
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر
هرکسی بالا کند با نیت دیدار سر
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد