تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
خونت سبب وحدت و آگاهی شد
این خون جریان ساخت، جهان راهی شد
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
علی زره که بپوشد، همینکه راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست