هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند، بیان نماید خصال او را