حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم
به سویت آمدهام جذبهای نهان با من
چه کردهای مگر ای شور ناگهان! با من؟
شدهست آینۀ حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش
«پدر» چه درد مگویی! «پدر» چه آه بلندی!
نمیشود که پدر باشی و همیشه بخندی
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
نرگس، روایتیست ز عطر بهار تو
مریم، گلیست حاکی از ایل و تبار تو
بشکستهدلی، شکسته میخواند نماز
در سلسله، دستبسته میخواند نماز
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیدهست؟
تا به امروز کسی مرتبهات را دیدهست؟
دوری تو را بهانه کردن خوب است
شکوه ز غم زمانه کردن خوب است
النّمِر باقر النّمِر برخیز
باز هم خطبۀ جهاد بخوان
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی