بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو