گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
این بار، بار حج خود را مختصر برداشت
آن قدر که گویا فقط بال سفر برداشت
«با هر قدم سمت حرم لبیک یا زینب
در عشق سر میآورم لبیک یا زینب...»