از فرّ مقدم شه دین، ختم اوصیا
آفاق، با بَها شد و ایّام، با صفا
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت
این بار، بار حج خود را مختصر برداشت
آن قدر که گویا فقط بال سفر برداشت
«با هر قدم سمت حرم لبیک یا زینب
در عشق سر میآورم لبیک یا زینب...»