تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
زمان چه بیهدف و ناگزیر در گذر است
زمان بدون شما یک دروغ معتبر است!