سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری