الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس