ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتۀ ربَّ جلیل
گه احرام، روز عید قربان
سخن میگفت با خود کعبه، زینسان
هرکه با پاکدلان، صبح و مسایی دارد
دلش از پرتو اسرار، صفایی دارد
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
پیرمردی، مفلس و برگشتهبخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
ای که عمریست راه پیمایی
به سوی دیده هم ز دل راهیست