سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما