میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا