از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
فرو میخورد بغض در گلو را
عقب میزد پَرِ هر چه پتو را
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا كه از منا بنویسم