علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
آن شب که دفن کرد علی بیصدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
گواه سیرۀ عشق است داغداری ما
به باغبانی درد است لالهکاری ما
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سرّ نى در نینوا مىماند اگر زینب نبود
کربلا، در کربلا مىماند اگر زینب نبود
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟