دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟