نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود