تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود