فراتر است، از ادراک ما حقیقت ذاتش
کسی که آینۀ ذات کبریاست صفاتش
همسنگر دردهای مردم بودی
چون سایه در آفتابشان گم بودی
«اَلا یا اَیها السّاقی اَدِر کأسا و ناوِلها»
که درد عشق را هرگز نمیفهمند عاقلها
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
خود را به خدا همیشه دلگرم کنیم
یعنی دلِ سنگ خویش را نرم کنیم
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
فرمود که صادقانه در هر نَفَسی
باید به حساب کارهایت برسی
تا عقل چراغ راهِ هر انسان است
اندیشهوری نشانۀ ایمان است
آیینۀ عشق با تو دمساز شود
یعنی که دری به روی تو باز شود
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
چقدر مانده به دریا، به آستان حسین
پر از طراوت عشق است آسمان حسین
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش
هر کس نتواند که به ما سر بزند
در غربت آسمان ما پر بزند