اگر مجال گریزت به خانه هم باشد
برای اینکه نمیرد حیات، میمانی
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
به دست شعلههای شمع دادم دامن خود را
مگر ثابت کنم پروانهمسلک بودن خود را
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد