حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم
به سویت آمدهام جذبهای نهان با من
چه کردهای مگر ای شور ناگهان! با من؟
«پدر» چه درد مگویی! «پدر» چه آه بلندی!
نمیشود که پدر باشی و همیشه بخندی
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
النّمِر باقر النّمِر برخیز
باز هم خطبۀ جهاد بخوان
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت