هزار حنجره فریاد در گلویش بود
نگاه مضطرب آسمان به سویش بود
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
آنسو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت