دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت