میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب
مقدّر کن برایم بهترینها را همین امشب
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا