سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست