تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
به نام آنکه مستغنیست بالذّات
«بَدیعُ الاَرض» و «خلّاقُ السماوات»
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست