ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست