کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
داستانهایی که از شام خراب آوردهام
عالمی از صبر خود در اضطراب آوردهام
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
که شود کشته ولی زنده بماند شرفش