تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری
داستانهایی که از شام خراب آوردهام
عالمی از صبر خود در اضطراب آوردهام
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
که شود کشته ولی زنده بماند شرفش