صبحت به تن عاطفه جان خواهد داد
زیبایی عشق را نشان خواهد داد
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم