فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم