ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
از لحظههای آخرت چیزی نمیگویم
از پیکرت از پیکرت چیزی نمیگویم
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم