و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
ای ولی عصر و امام زمان
ای سبب خلقت کون و مکان
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم