پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است